حسین شریعتمداری در سرمقاله اخیرش در کیهان تشر
زده که «تا دیر نشده توافق لوزان را ملغی اعلام کنید!» توجه بفرمایید که آقا باز برای
ما نقشههای شومی طراحی کرده است. این کلک را سرِ جریانِ «انتخاباتِ» ریاستجمهوریِ
دوره یازدهم هم زد، و القضا برای بعضیها گرفت. آمد دوگانهی «جلیلی/روحانی» را
انداخت وسط و به مصباح یزدی و «پایداران» میدان داد تا ملت از ترسِ احمدینژادی
دیگر (از ترسِ «بدتر») بروند به روحانی (به «بد») رای بدهند تا به خیالِ خودشان او
را «انتخاب» کنند، و در این بازی البته دار و دسته هاشمی و اصلاحطلبانِ حکومتی و
باندِ بیبیسی و ... دست به دستِ هم داده آقا را یاری رساندند.
بخشی از ملت هم دویدند رفتند پای صندوق و آقادوربینیهای صدا و سیما
را خوشحال کردند، غافل از اینکه برنامه از قبل پیاده شده بود و اصلا از اول قرار
بود یک فردِ «معتدل» از صندوق بیرون بیاید. بعد از بگیر و ببندهای چهار سال قبل،
بالاخره کمی «اعتدالِ» ظاهری لازم بود. و البته مذاکراتِ مهمِ اتمی هم بود که عملا
با هدایتِ آقا از اواخرِ دورهی احمدینژاد آغاز شده بود و روحانی در حل و فصل
کردنِ آن سابقه خوبی – البته با استانداردهای افراط و تفریطیِ جمهوری اسلامی –
داشت. حالا این وسط معترضه بگویم که پریروزها باز یک جایی دیدم که خانمی نوشته بود
خوب شد رفتیم رای دادیم، وگرنه جلیلی از صندوق درمیآمد و بیچاره میشدیم!
اما از این که بگذریم، آقا حالا هم میخواهد همان برنامه را پیاده
کند. این دفعه شریعتمداری را انداخته وسط تا ملت بگویند چون شریعتمداری غر میزند
پس آقا ناراضی است، و چون آقا ناراضی است پس توافق خوب است، پس ما باید خوشحال
باشیم. چنین نیست. آقا اگر ناراضی بود این تفاهمنامهی ترکمانچای هرگز شکل نمیگرفت،
چه برسد به اینکه امام جمعه و سپاه و بسیج و مجلس و محکمه و ... بیایند حمایت کنند
و تبریک بگویند. آقا هم این توافقِ خفتبار را میخواهد، و بلکه خیلی بیشتر از
بسیاری دیگر، چرا که چارهی دیگری ندارد، ولی نمیخواهد هم اینطور جلوه کند که این
توافقِ هنوز تکمیلنشده با رضایتِ اوست. میخواهد ننگ و ذلتش را بیندازد گردنِ
دیگرانی مثل حسن و جواد.
لذا مراقب باشیم
که باز با طنابِ پوسیدهی انواع و اقسامِ بندبازان توی چاهِ رژیم نرویم. این توافق
«اگر» بتواند جلوی ضررِ بیشتر را بگیرد، برای ملت سودی هم ندارد، کمااینکه ضررِ
خطرناکتری درست میکند که همانا از دست رفتنِ استقلالِ مملکت به میزانِ بسیار زیاد
– یعنی فراتر از آن چیزی که تا امروز بوده است – باشد. و این جای خوشحالی ندارد. به
مرگ گرفتهاند که به تب راضی باشیم. با شادیِ بیجا بیخود به رژیم اعتبار ندهیم.
خرابیای به بار آوردهاند و حالا هم خودشان میخواهند جمع و جورش کنند، تازه اگر
بتوانند.
بنده و شما در
هیچ مرحلهای از این مراحل تصمیمگیرنده نبودیم که الان بخواهیم خوشحال بشویم، آن
هم برای چیزی که اگر یک سود داشته باشد باقیاش همه ضرر است. بیشترِ ما نشستیم و
دست به آسمان بلند کردیم تا بلکه امام زمان برایمان فرجی کند، و کرد! آسمان تپید
و ترکمانچایِ اتمی بیرون پرید! لذا ما باید وقتی خوشحالی کنیم که حکومتی در
مملکتمان بر سرِ کار باشد که هرگز کار را به اینجاها نکشاند که ما بخواهیم فقط بابتِ
کم شدنِ سرعتِ افزایشِ ضرر شادی کنیم. البته بسیاری خود به خوبی آگاه هستند و این
چیزها را میدانند. این را نوشتم دربارهی آن تبلیغاتچیهای نابکاری که قصدِ گول
زدنِ ما را دارند. ما گولِ شما را نمیخوریم!
No comments:
Post a Comment